نگاهی به \آژانس شیشه ای\ - اصلاحات

نگاهی به \آژانس شیشه ای\ - اصلاحات

سامانه
نگاهی به \آژانس شیشه ای\
[93/7/16] نظر() / برچسب ها: /نویسنده: علی صیاد

 

شبکه نمایش در هفته دفاع مقدس، فیلم‌های حاتمی کیا رو پخش می‌کرد. فیلم‌های ماندگاری که یا جنگی بودند یا عطر و بوی جنگ را یادآور می‌شدند. در این میان، آژانس شیشه‌ای با اینکه دهه دوم عمر خود را می‌گذراند و صدا و سیما هم حسابی از خجالت پخش آن درآمده است(!) ولی باز هم برای من دیدنی بود.

از میان تحلیل‌ها بی‌تفاوت گذشتم و در گوشه ذهنم دنبال واژه‌هایی بودم تا بتوانم نگاهم به این فیلم را بیان کنم. نگاهی که شاید جدید باشد و شاید تکراری بوده و در میان تحلیل‌ها یافت شود.


حاتمی کیا را با دنیای نمادینش می‌شناسم و با حرف‌های پنهانش و "آژانس شیشه‌ای" هم مانند فیلم‌های دیگر او، پر از نشانه و نماد بود. همینطور، مخلوطی از گفتمان‌های دهه هفتاد که امروز هم زنده هستند.

به نظر می‌توان مجموعه این گفتمان‌ها را در دو دسته قرار داد. یعنی در فیلم، یک تقابل وجود دارد میان دو گروه: جنگ دیده‌ها و جنگ ندیده‌ها.

جنگ دیده‌ها یعنی حاج کاظم، عباس، اصغر و احمد کوهی

جنگ ندیده‌ها یعنی سلحشور، برخی از گروگان‌ها، رئیس اداره جانبازان، موتورسواران و ...

عباس را گاهی اصل انقلاب می‌بینم و گاهی نیروی اصیل انقلابی. نفع عباس همیشه به مردم رسیده است، سهمی هم نخواسته و باری بر دوش کسی نبوده است: «مو سر زِمین بودُم با تراکتور. بعد جنگم رفتُم سر همو زمین، بی تراکتور. خانم جان مو حتی دفترچه بیمه هم نگرفتم!». در کارزار جنگ از جان مایه گذاشته و در وقت صلح، آرام نگرفته و هنوز خدمت می‌کند اما جنگ یادگاری برایش گذاشته و رگ گردنش را می‌فشرد تا نفسش را بگیرد. عباس حالا نیاز به کمک دارد و شرم هم نمی‌کند به کشور روباه پیر سفر کند؛ همان کشوری که می‌توان آن را طراح جنگ علیه ایران نامید. چرا که مصلحت عباس در این زمان این است که از انگلیس نفع ببرد. در این میان، حاج کاظم و احمد کوهی هم که زخم جنگ بر تنشان مانده با او همراهند و می‌دانند اگر عباس بخواهد بماند باید کمی کوتاه بیایند، آن‌ها عزیزند و غیور ولی زیرک...

اما در طرف مقابل کسانی‌ هستند که از توفیق دفاع بی بهره مانده‌اند. آن‌ها عباس را نمی‌فهمند و در رأس آن‌ها هم سحلشور است. سلحشور ادعای سابقه دارد و می‌گوید جایی که بودم کم‌تر از جنگ نیست. ولی او نمی‌داند: « یه گردان بره خط گروهان برگرده یعنی چی؟ یه گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی؟ یه دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی؟». سلحشور، در زمان صلح سلحشور شده است!

در دنیای او تقابلی جدی وجود دارد میان ایران و غرب. او برای دوری از غرب حتی حاضر است نفس عباس را هم بگیرد! اخبار بی بی سی امنیت ملی او را خدشه دار کرده و حاج کاظم و عباس نباید به لندن بروند. این‌که تا به حال کجا بوده است مهم نیست، این‌که روی چه زمینی ایستاده و آن زمین را چه کسی حفظ کرده است مهم نیست! او عباس را نمی‌شناسد، عباس را نمی‌بیند...

هم سلحشور خطا می‌کند و هم حاج کاظم. حاج کاظم اهل احساس است و جگرش که سوخت شیشه می‌شکند و اسلحه به دستش می‌چسبد. او در گذشته اسیر است و حتی از خانواده خود هم غافل شده؛ او به آداب جنگیدن با غول عادت کرده. سلحشور هم تازه به دوران رسیده، از گذشته نمی‌داند و در کمال آرامش و بدون عرق ریختن، غرق در دشمنی با دشمن شده. این دو نفر هر دو می‌گویند به تکلیف عمل می‌کنیم ولی هر دو پا روی رگ گردن عباس گذاشته و کشمکش می‌کنند.

اما احمد کوهی راه را پیدا کرده. زمان جنگ، اسلحه به دست شده و الآن بی‌سیم. او اهل ارتباط است و می‌داند در چه زمان با چه کسی ارتباط پیدا کند. احمد، سختی جنگ را چشیده و عباس  را فراموش نکرده. هم عباس را می‌فهمد هم امنیت ملی را و می‌داند امنیت یعنی عباس. اگر بنا باشد عباس فدا شود سلحشور را هم کنار می‌زند و راه لندن را در پیش می‌گیرد.

وقتی انقلاب میان دو گروه که راهشان از هم جداست قرار گیرد عاقبت خوشی ندارد.

نرگس (همسر عباس): تکلیف؟ تکلیف چیه حاجی؟ اونا هم که همینو میگن (اشاره به مأمورین). پس حق با کیه؟ ما که مدونم ای وسط گوشت قربونی عباس منه...

اگر انقلاب دست کسانی باشد که هم درد دوران سخت را چشیده‌اند و هم اقتضائات روز را می‌فهمند امید است به مقصد برسد البته اگر بعد از کشمکش حاج کاظم و سلحشور نفسی برایش بماند.

عباس: حاجی گِلوم مِسوزه… میشه دستاتو بذاری رو گلوم؟!

کاظم: آخه!

عباس: نِه حاجی!..همی دستارو بذار… میخوام همینا باشه…

کاظم: اصغر یک جوک رو برات نسخه پیچیده، گفته هر چند ساعت برات تعریف کنم…

عباس: ها! بُگو…

کاظم: یک شب تو جبهه قرار بوده عملیات بشه… میپرسن کیا داوطلب اند؟!… از اون جمع یه ترکه، یه رشتی، یه قزوینی، یه لر، یه فارس، یه بلوچ، ...

عباس؟! … عباس؟!

 


facebook
توضیح شما
توضیح شما
توضیح شما
آماربازدید
بازدید امروز: 41
بازدید دیروز : 38

بازدید کل : 156378

آرشیو

 

آخرین مطالب ارسالی

 

وبگاه تحلیلی اصلاح طلب