[93/10/29] نظر() / برچسب ها:
بسم الله
سلام مجدد. چند روز قبل با یکی از دوستان پارسی بلاگی کمی شوخی کردم. از اتاق فرمان اطلاع میدن این دوست عزیز پاسخی به مطلب بنده فرمودهاند :)
اینکه چرا مطلب نوشته شد، چرا آقایان زیباکلام و مطهری انتخاب شدند، آیا بنده موضعی راجع به حقایق یا اباطیلی که در کلام این اساتید محترم بود دارم یا خیر، و اینکه آیا پاسخهای آقای احسانی درست هستند یا خیر رو بی خیال می شم که کلام طولانی نشه ولی در دو موضوع رابطه با آمریکا و حصر مختصری توضیح میدم.
برخورد با اساتید مذکور، دو مدل میتونه باشه: مدل اول که آقای احسانی انتخاب کرده و یه مدل دیگه که من پیشنهاد میدم.
مدل اول که مدل غالب در میان دوستان هست اینه که سیاههای تکراری از یک سیر تاریخی روابط ایران و آمریکا ارائه کنن و تصور کنن که کلامشون حق هست. در موضوع حصر هم سی چهل بند و مصوبه قانونی و... ردیف بشه که حصر درست هست و قانونی و تصور هم، پذیرش عمومی باشه.
مدل دوم اینه که به این موضوعات به عنوان مسائل اجتماعی نگاه کنیم. یعنی تصور کنیم یک درصد، دو درصد یا نود درصد (آمارش مهم نیست) از مردم ایران به این نتیجه رسیدند که مشکلات ما بخاطر قطع رابطه با آمریکاست و قطعی روابط هم بخاطر نگاه تعداد معدودی از مسئولین داخلی هست. اگه همچین اتفاقی در کشور افتاده باشه معناش اینه که تمام سخنرانیها و شاهد ردیف کردنها در بد بودن رابطه با آمریکا جواب نداده! معناش اینه که مردم، مسئولین داخلی رو در مشکلات اقتصادیشون مقصر میدونن. وقتی اینطور شد، نظام تصمیم میگیره کاری انجام بده که مردم قانع بشن مشکل از ما نیست و از آمریکاست. به نظر حقیر، همین مطلب یکی از علل اصلی موافقت رهبری با مذاکره هست تا مردم اطمینان خاطر پیدا کنن مشکل از کجاست و این اقناع عمومی به مراتب ارزشمندتر از هر توافق و عدم توافق و هر ثانطیریفیوجی و هر حزب و گروهی هست. یعنی یکسال و دو سال و سه سال رفت و آمد گروه مذاکره کننده میتونه اثری داشته باشه که سی سال فیلم ساختن و سخنرانی و مطلب نوشتن در ویلاگ کوثر ولایت و رجاپریروز و فارس دیروز نمیتونه داشته باشه! وقتی نگاه ما این باشه، برادران و خواهران دلواپس پشت گروه مذاکره کننده قرار می گیرن که اگر فردا مذاکرات شکست خورد همان مردم نیم درصدی نگن باز اینا نذاشتن! یعنی نشه همون روز اول و یک مسأله اجتماعی لاینحل بمونه انگار هیچی. باید زمزمههای اجتماعی رو درک کرد که اگه درک نشن کار سخت میشه.
همین اتفاق در موضوع حصر میفته. یعنی یک درصد الی نود درصد (آمارش مهم نیست) ممکنه به این نتیجه برسن که حصر کار غلطی هست، ممکنه در مسأله فتنه ابهام داشته باشن و بسیار مسائل دیگه. حالا اخوان دلواپس بیان قانون ردیف بکنن که مصوبه شورای امنیت ملی هست و فلان بند قانون هست و حکم فلان مرجع قانونی هست و ... . آقا! اون مردمی که میگن نظام خطا کرده میگن کلا اینا خطا کردن! به چی استناد میکنی؟!
تا وقتی برای رفع ابهام تلاش نشه این مسأله باقی خواهد ماند. و میترسم از روزی که علی مطهری اشاره میکنه، یعنی روزی که اتفاقی برای یکی از آن دو نفر در حصر بیفتد و این مسأله تبدیل به معضلی برای نظام شود. آقایی که میگی پیشگیری بهتر از درمان است، پس چرا آفلاینی؟
تا نگاه ما به مردم، سیاسی باشد وضع همین است. یک روز یک نفر از سایتی کپی میکند و فردا یک نفر دیگر در پاسخش از سایتی مطالب دیگری کپی میکند و فردای دگر نفر اول در پاسخ نفر دوم باز کپی میکند و همینطور تا خود قیامت و مردم هم یا دلواپس هستند یا فتنه گر!
البته ظاهرا از دید برخی دوستان 99.9999999999999% دلواپس و مابقی فتنه گرند پس نیازی به حل مسائل اجتماعی نیست!!!