ـ یک عده شعار می‌دهند ولی بزدل سیاسی‌اند؛ هر وقت می‌خواهد مذاکره شود یک عده می‌گویند داریم می‌لرزیم؛ خوب به جهنم، بروید یک جای گرم پیدا کنید.

ـ چرا فقط یک عده کم سواد صحبت کنند و اساتید دانشمند و بزرگان دانشگاه ما خصوصی حرف بزنند؟

ـ اصلاح‌طلبانی که مسلمات اسلام را قبول ندارند، مرتد هستند، امثال آغاجری‌، سروش و گنجی را از این دست برشمرد و گفت: برای این ادعای خود بیش از 30دلیل می‌آورم.

ـ یکسری زن بی حجاب به روحانی رای دادند تا بعد از آن حجاب از سر خود بردارند.

ـ یک جریان متحجر غرب‌گرا درصدد گرفتن غیرت دینی از جوانان این مرز و بوم است پس باید بصیر و آگاه بود... ظاهراً عده‌ای به دنبال تئوریزه کردن «فرهنگ تسلیم» در جامعه هستند و می‌خواهند فرهنگ جهاد و غیرت دینی را از این ملت بگیرند.

ـ در جریانات پس از فتنه، در جلسه‌ای که مقام معظم رهبری با تعدادی از مسئولان داشتند، مصلحی وزیر اطلاعات دولت دهم نیز حضور داشت، رهبر انقلاب در این جمع فرمودند جریانی خارج از کشور، مرکزیت هدایت فتنه را در دست دارد، به طوری که امثال هاشمی رفسنجانی هم این جریان را نمی‌شناسند و فقط از سوی آنان مدیریت می‌شود.

ـ کسی که شعار اعتدال سر می‌داد، امروز خود به مظهر افراطی‌گری شناخته شده است.

ـ مذاکره کردید و95درصد هر چه داشتیم را دادید که تحریم‌ها را بردارید. پس چه شد؟ تحریم‌ها که برداشته نشد!

ـ کسانی که می‌گویند دل‌آرام و دلاوریم، یا از سر لجاجت و یا بچگی سخن می‌گویند و یا احتمال دیگری در موردشان وجود دارد که اگر چه شواهد مؤیدی برای این احتمال وجود دارد، اما نمی‌خواهیم به آن بها بدهیم.

ـ اکنون نیز بدون توجه به اهمیت امکانات مان، همه چیزمان را عرضه کردیم و در اختیار آن‌ها گذاشتیم و متأسفانه این روندی است که هم‌چنان ادامه دارد.

ـ ... مسئله‌ی نگران کننده راجع به این مذاکرات، همین است که تنها راهبردی که این نحوه‌ی نگاه به مسئله را توجیه می‌کند، نگاهی دوستانه داشتن به دشمن است. این نوع نگاه فاقد هر گونه درک نسبت به نظام ما و اقتضائات و حال و آینده‌ی آن است...

ـ کسانی که برای جک استراو فرش قرمز می‌انداختند باید هم دو باره دعوتش کنند و این مسخره‌ترین حرفی بود که استراو به دیدار شهدای هسته‌ای برود! آن‌ها با طرح این موضوع، مفاهیم را به لجن کشیده‌اند.

ـ دشمن که دشمن است. وقتی شما خط قرمز ندارید مردم چه کنند؟ می روند دیدار رئیس جمهور پشتش نوشته ما همه با هم هستیم. لابد زیرش هم نوشته نترسید نترسید!

ـ اگر نبود هشدار رهبر معظم انقلاب و تعیین خطوط قرمز از سوی ایشان امروز تیم مذاکره‌کننده با فاجعه‌ به کشور بازگشته بودند. و ادعای پیروزی بزرگ می کردند!

ـ دلواپسی‌های ما مقدس است، چون دفاع از آرمان‌های امام و رهبری است. دل‌نگرانی شما ترس از حمله آمریکا است.

ـ می‌گویید حق با مخالف است و انتقاد را دوست داریم ولی دروغ می‌گویید.

ـ عزت این مردم را می‌فروشید و خون‌های هزاران شهید را در طول این سی و چند سال به باد می‌دهید تا اینکه چند روز چند دلار از پولتان را به شما بر گردانند. زهی حماقت.

***

سلام! جملات بالا رو خوندید؟ این‌ها مشتی از خروار بود... قرار نیست با دید سیاسی به جملات فوق نظر کنیم یا در مقام قضاوت باشیم که کدام درست است و کدام غلط. تصور کنید عده‌ای یک‌طرف و عده‌ی دیگری طرف مقابل ایستاده و مشغول گفتگو هستند! یک طرف، مقابل را بی‌غیرت، وطن فروش، بی‌دین، پست و... بخواند و خود را بر حق ببیند و دیگری هم همینطور؛ خودش حق هست و مابقی در جهنم! آنوقت تصور کنید این اتفاق در جمهوری اسلامی در حال رخ دادن است. تعجب نمی‌کنید؟! به صورت روزانه مطالب سایت‌ها و روزنامه‌ها را بررسی کنید و به وفور از این دست مطالب بیابید و بیشتر تعجب کنید. آن‌چه در این مطالب به روشنی دیده می‌شود اولا خلأ اخلاق اسلامی در میان مسئولین است و دوم، نشانه‌های عدم اتحاد که در نبود آن «من گمان مى‏کنم پیروان معاویه بر اثر داشتن این امتیازها بر شما حکومت کنند: اتحاد آنها روى باطل و شکاف شما در حق...» (خطبه25).

در این اوضاع اسف‌بار، وارد جامعه شوید. اگر در تاکسی، در صف نانوایی، اداره‌جات، منزل و ... به کسی اعتراضی کردید عاقلانه است که منتظر شنیدن رکیک‌ترین ناسزاها باشید! چرا که مسئولین این کشور وقتی با هم گفتگو می‌کنند یکی به دیگری می‌گوید احمق بی‌غیرت و جواب می‌شنود برو به جهنم...

گر زباغ رعیت ملک خورد سیبی

برآورند غلامان او درخت از بیخ!

انقلاب با خون دل‌خوردن‌های بسیار و هزینه‌های سنگین جانی و مالی به ثمر نشست و وظیفه اصلی آن گسترش حق و حقیقت در تمام جهان است؛ آنوقت مسئولین محترم به جان هم افتاده هر مبارک و نامبارکی را نثار یکدیگر می‌کنند. خوشمزه تر آن‌که تقریبا هیچ حکومتی چشم دیدن ما را نداشته و منتظر لحظه‌ای مناسب هستند که ناغافل سرمان را بر روی سینه بگذارند! ما هم خواب و در حال دیدن رؤیاهای شاهنامه‌ای که منم رستم و الساعه دخل اسفندیار نامرد رو میارم!